رسته‌ها

با بچه های ده خودمان: مجموعه داستان

با بچه های ده خودمان: مجموعه داستان
امتیاز دهید
5 / 4
با 47 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 47 رای
مجموعه ۴ داستان با عناوین:
چوپانها / عمو پیره / آقای امیدی / بابا الیاس

از داستان چوپانها:
آفتاب از پشت پاره ابرهای نارنجی و سرخ می دمید که قربانعلی به اتفاق عمو مراد، گله را که متعلق به ارباب بود از ده بیرون کشاندند و به سوی دامنه راندند. سگهای گله به گوسفندهایی که عقب می ماندند و یا جدا می شدند تنه می زدند و آنها را وارد گله می کردند. پارس کنان به این سو و آن سو می دویدند و دندانهای سفیدشان می درخشید و هیاهو کنان، گله را که پشت سرش غبار ضخیم و کوتاهی جامی گذاشت، نظم می دادند. قربانعلی سفره ی نان و پنیرش را به پشتش بسته بود و با چوبی که در دست داشت برپشت گوسفندها می کوبید؛ این طرف و آن طرف می دوید و هی هی کنان گله را به جلو می راند.
عمو مراد پایش به سنگی گیر کرد نزدیک بود با سینه و صورت به زمین بیفتد که تعادلش را حفظ کرد و با قلوه سنگ، بز چاقی را که عقب مانده و بته گیاهی را دندان می زد، مورد اصابت قرار داد و فریادش بلند شد:
- صاحب مرده ی چموش... ای بر پدرت لعنت... سگ مصبا!...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
61
آپلود شده توسط:
mrezie67
mrezie67
1390/04/11

کتاب‌های مرتبط

ایهام
ایهام
4.7 امتیاز
از 29 رای
افسانه هایی از ده نشینان کرد
افسانه هایی از ده نشینان کرد
4.3 امتیاز
از 51 رای
مکتب نو
مکتب نو
4.4 امتیاز
از 7 رای
ادکلن تلخ: مجموعه داستان
ادکلن تلخ: مجموعه داستان
4.6 امتیاز
از 5 رای
معصومه: مجموعه قصه
معصومه: مجموعه قصه
4.4 امتیاز
از 10 رای
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
لباس رسمی ترس: مجموعه قصه
4.6 امتیاز
از 24 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی با بچه های ده خودمان: مجموعه داستان

تعداد دیدگاه‌ها:
6
داستان زیبایی بود نشان می داد که اگرمردم ضعیف وفقیر باهم متحد شوند چه تغییرات بزرگی می توانند ایجاد کنند.
داستان زیبایی بود نشان می داد که اگرمردم ضعیق وفقیر باهم متحد شوند چه کارهای بزرگی می توانند بکنند
سلام
افتخار می کنم که ایشان یکی از همشهری های من است
ممنون از سایت کتابناک که این امکان را فراهم آورده
پیروز باشید و شاد
چراهیچکس نظر خاصی درباره این کتاب نداده من میخوام بدونم چه جور کتابیه دانلودش کنم یانه ؟:stupid:لطفا نظربدین:D:D:D
ای کاش از یاقوتی عزیز بیشتر می نوشتید؟ الان چکار می کند و کجاست؟
دلمان برای قصه هایش تنگ شده
با بچه های ده خودمان: مجموعه داستان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک